اشاره: تزکیهی نفس یکی از مأموریتهای مهمّ پیامبران(علیهمالسّلام) و هدف اساسی پارسایان و دایرمدار نجات و هلاک، نزد خداوند متعال است. تزکیه به معانی مختلفی ازجمله «تطهیر» و «رشد و نمو» آمده است. زکات نفس همان تطهیر آن از انواع بیماری و آفتهاست و دارای مقاماتی است که نوعی تخلّق به نامها و صفاتی است. تزکیه در نهایت، پاکی جستن(تطهّر)، تحقّق و تخلّق است که دارای ماهیّت، نتایج و ابزارهای مشروع است و نمود آن در سلوک انسان و تعاملش با خالق و خلق با کنترل جوارح طبق فرمان خدا تجلّی مییابد.
اصلاحوب نظر به اهمّیّت این مفهوم، چند پرسش اساسی را با برخی از صاحبان قلم و نظر درمیان نهاده است. عثمان ایزدپناه(١٣٤٣ سردشت)، نویسنده، مترجم، مربّی، حافظ و مفسر قرآن کریم، پرسشهای مطرحشده پاسخ گفته است، امید است مورد اقبال خوانندگان عزیز قرار گیرد.
مفهوم تزکیه به چه معناست؟(لغوی و اصطلاحی)
ریشهی تزکیه در لغت از زکو ( زکی) به معنای رشد و نمو، بالندگی و پاک شدن آمده است. در اصطلاح به معنای تطهیر و پاکسازی آدمی از اوصاف زشت و ناپسندی است که باعث سقوط او میشود. انسان به عنوان جانشین خداوند در زمین، موجودی است مختار و با انتخاب یکی از دو راه حق یا باطل و خیر یا شر، سرنوشت خود را رقم میزند. او هم قابلیت رشد و تعالی را دارد و هم سقوط و رفتن به اعماق پستیها. خداوند کمال و تعالی او را در سیر صعودی با در پیش گرفتن مسیر ایمان و عمل صالح قرار داده است و افزون بر این که ابزار رسیدن به این تعالی را در وجود او به ودیعت نهاده است، پیام آورانی را نیز به سوی او فرستاده است تا راهنمای او در مسیر رشد و تعالی و پاکی باشند و با کسب بینش توحیدی و تخلّق به زیباترین اوصاف و رفتارهای پسندیده و رهایی از رذایل درونی و بیرونی، به آرامش روحی و عمران و آبادی زمین دست یابد و پس از برچیدن بساط زندگی دنیایی، در جهان آخرت به فلاح و رستگاری ابدی که همان رضا و رضوان الهی است برسد.
تزکیه را از کجا باید آغاز کرد؟
به خاطر اهمیت تزکیه و نقش آن در سرنوشت انسان، ابتدا لازم است اهمیت آن را خاطرنشان کنیم و سپس به این موضوع بپردازیم که این کار را باید از کجا شروع کرد. خداوند در قرآن کریم، سوره شمس، پس از یازده بار سوگند این موضوع را با بندگانش در میان میگذارد که (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا) کسی رستگار و کامیاب میگردد که نفس خویشتن را [با انجام طاعات و عبادات، و ترک معاصی و منهیّات] پاکیزه دارد و بپیراید [و آن را با هویدا ساختن هویّت انسانی رشد دهد و بالا برد]. (وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا) و کسی ناامید و ناکام میگردد که نفس خویشتن [و فضائل و مزایای انسانیّت خود را در میان کفر و شرک و معصیت] پنهان بدارد و بپوشاند، و [به معاصی]بیالاید. (شمس/٩-١٠). در هیچ جای قرآن یازده سوگند متوالی برای بیان یک حقیقت را سراغ نداریم. و این سرنوشتساز بودن امر تزکیه را میرساند؛ چون فلاح و رستگاری انسان وابسته به آن است و اگر این امر تحقق نیابد، خسران ابدى در کار خواهد بود. به باور من نخست باید بینش انسان با تفکر در آیات آفاق و انفس و تدبر در آیات وحیانی شکل بگیرد و انسان با شناخت و معرفت خود، خدا و جهان هستی، ایمان به آفریدگار جهان هستی و اسما و صفات الهی و آخرت برای او حاصل شود. بدون تثبیت این باور، ایمان انسان یک ایمان تقلیدی و بی ثمر خواهد بود. پس از آن نوبت به شکل گیری منش او است که با تأسى به پیام آور آزادی و بندگی، محمد -صلّی الله و علیه وسلّم- و الگو قرار دادن او تحقق مییابد. یعنی نخست شکل گیری ایمان زنده و پویا - نه مرده - در اولویت قرار گیرد و سپس انعکاس آن در رفتار و سلوک انسان. به این خاطر میگویم ایمان زنده چون ایمانی که عمل صالح از آن نشأت نگیرد و صاحب آن، نقش و مسؤولیتی را در زندگی ایفا نکند، یک ایمان مرده است و به قول اقبال لاهوری، ایمان زنده و مقرون به عمل و به بارنشسته، مرتب خود را بازتولید میکند و مؤمن از آن لذت میبرد، آنجا که میفرماید:
لذت ایمان فزاید در عمل
مرده آن ایمان که ناید در عمل
خیلیها از ایمان شان لذت نمی برند و مدام گله مند هستند و احساس جمود و سنگینی مى كنند؛ بی خبر از اینکه ایمانشان ایمانی مرده و بیثمر است؛ چون آنها را به سوی اعمال شايسته سوق نمیدهد و از این رو احساس درجا زدن به آنها دست میدهد.
چرا در قرآن کریم اغلب تزکیه بر تعلیم کتاب و حکمت مقدّم شده است؟
بر اساس آیات قرآن، وظیفه پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- در سه چیز خلاصه میشود: تلاوت آیات، تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت. در مرحله نخست با تلاوت آیات، عقل و اندیشه انسانها مورد خطاب قرار مى گیرد تا در آیات آفاق و انفس اندیشه کنند. با تفکر و اندیشه در آیات کتاب دیدنی (جهان هستی) انسان به شناخت اسماء و صفات پروردگارش دست مییابد و با کشف قوانین حاکم بر جهان هستی، دست تقدیر و تدبیر الهی را ورای تمام کائنات میبیند و به هدفدار بودن نظام آفرینش پی میبرد و ندای( رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ) را سر میدهد و میگوید: پروردگارا! این [دستگاه شگفت کائنات] را بیهوده و عبث نیافریدهای؛ تو منزّه و پاکی [ از دست یازیدن به کار باطل!]، پس ما را [ با توفیق بر انجام کارهای شایسته و بایسته]از عذاب آتش [دوزخ[ محفوظ دار. ( آل عمران/١٩١)
پس از آن با اجابت ندای دعوت الهی به ایمان، صراط مستقیم را انتخاب میکند.( رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ) پروردگارا! ما از منادی [بزرگوار توحید، یعنی محمّد پسر عبدالله] شنیدیم که (مردم را) به ایمان به پروردگارشان میخواند و ما ایمان آوردیم ]و ندای او را لبّیک گفتیم. اکنون که چنین است] پروردگارا! گناهانمان را بیامرز و بدیهایمان را بپوشان و ما را با نیکان و [در مسیر ایشان ]بمیران. (آل عمران/١٩٣)
بنابراین تلاوت آیات و تفکر و تدبر در آنها، روح انسان را از آلودگیهای شرک و خرافات و شک و تردیدها پاکسازی میکند و اولین مرحله تزکیه تحقق مییابد. اما با ماندن در این مرحله نمی توان به تزکیه واقعی رسید. لذا این باور باید با آمدن به میدان تعلیم کتاب و حکمت و پیروی از رفتار عملی پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم - در زندگی مؤمن نمود پیدا کند. عالمان علم تفسیر درباره مقدم شدن تزکیه بر تعلیم در سه آیه از قرآن کریم و تقدیم تعلیم بر تزکیه در آیهی ١٢٩ سورهی بقره به ذکر دلایلی همچون سیاق کلام، اهمیت تزکیه و .... پرداختهاند. گر چه تعلیم کتاب( تعليم قواعد كلى اعمال صالح) و تعليم حکمت (نشان دادن طريقه ى صحيح انجام عمل صالح) برای تحقق تزکیه است؛ اما بخش چشمگیری از تزکیه پس از تلاوت آیات و اندیشه در آنها میسّر است. بنابراین مرحله اول تزکیه، پاکسازی باورها و عقاید نادرست و تثبیت باورهای راستین است و زیربنای مرحله تکمیلی (تعلیم کتاب و حکمت) یعنی عمل به احکام و تخلق به فضایل اخلاقی به شمار میآید. به همین علت تزکیه بر تعلیم مقدم شده است.
قرآن کریم و سنت نبوی در باب تزکیه چه راهکارهایی را پیشنهاد میدهند؟ وسائل و ابزارهای تزکیهی نفس کدامند؟
قرآن کریم و سنت نبوی سرشار از راهکارهای عملی برای تزکیه میباشند. آیات قرآن و سنت نبوی هر یک به گونهای راهنمای انسان در عرصه تزکیه هستند. از جمله انجام دادن شعایر: نماز، روزه، زکات و حج، تخلق به صفات ایمانی، مجاهدت، محاسبه نفس، رعایت اولویت در انجام عبادات، ماندگاری بر ثوابت، پاسداری از محیط زیست و.... همگی راهکارهایی برای تزکیه نفس به شمار میآیند. در این جا به چهار ابزار و وسیله که در تزکیه نفس نقش کلیدی دارند اشاره میکنم:
۱- تدبر در قرآن کریم: اولین قدم در زمینه تزکیه، تدبر در آیات قرآن کریم است. آیات قرآن به حالات نفس انسان (مطمئنه، لوامه و اماره)، اسرار نفس و امراض آن به تفصیل پرداختهاند. تدبر در آیات قرآن کریم دارای نور و حلاوتی است که بصیرت خاصی به انسان میبخشد و تاریکی شکها، شبههها و شهوتها را میزداید و آنچنان افق دید انسان را توسعه میبخشد که مدام احساس اوج گرفتن به سوی پروردگارش میکند. رسیدن به این حالت با تلاوتهای ساده و بدون درک و فهم معنا امکانپذیر نیست و هر کس باید خود آن را تجربه کند. تنها کسانی به این حقیقت انکارناپذیر پی میبرند که خود در سایه قرآن زندگی کرده باشند.
٢- ذکر و فکر: در آیات متعددی از قرآن همیشه به یاد خدا بودن (ذکر کثیر) توصیه شده است. چگونه صاحب ذکر کثیر شویم؟ برخی بر این باورند که با تکرار اذکار تسبیح، تحمید و تهلیل، انسان همیشه به یاد خدا خواهد بود. بدون تردید این اذکار بزرگترین اذکار هستند و در احادیث صحیح بر تکرار مداوم آنها تاکید شده است. اما بهترین راه ذکر کثیر، فکر و تأمل است. انسان با تأمل و تفکر در مخلوقات پروردگار که تجلیگاه اسما و صفات او هستند، یاد خدا همیشه در اندیشه و قلب او حاضر خواهد بود و هر لحظه احساس میکند زیر دوربینها و نورافکنهای الهی تمام حالات درونی و بیرونی او ثبت و ضبط میشود. او با این تأملات هر لحظه به نعمتهای پروردگارش بیشتر پی میبرد و مطیع و شکرگزار او میشود. اگر این حالت برای مؤمن به ملکه تبدیل گردد به مقام تزکیه و احسان(أَنْ تَعْبُدَ اَللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ) میرسد و آنچنان مسیر تزکیه را در پیش میگیرد انگار که در محضر خدا به سر میبرد.
٣- همدمی با صالحان: همنشینی با صالحان که ایمان راستین و پایدار شان در اعمال و رفتارشان نمود پیدا کرده است، یکی از راههای رسیدن به تزکیه است. آنها با آراستن به صفات ایمانی و احساس مسؤولیت، یاریگر دیگران هستند و برای غالب شدن بر سختیهای راه تزکیه، دیگران را به صبر و پایداری دعوت میکنند. در عصر کنونی، حضور و فعالیت در تشکلهای مدنی و مؤسسات خیریه و... مکانیزم خوبی برای همدمی با انسانهای صالح و مسؤلیت پذیری است که خدمت به خلق و دگرخواهی به بخش مهمی از زندگی شان تبدیل شده است. همدمی با افراد صالح و درستکاری که ظاهر و باطنشان یکی است، نتایج بسیار پرباری دارد. آنها مردم را بیشتر با اعمال و رفتار خود تحت تأثیر قرار میدهند نه سخنان پر زرق و برقی که بویی از ایمان و اخلاص نبرده است.
٤- دعا کردن: انسان هر اندازه تلاش و مجاهدت نماید و با اتخاذ اسباب به انجام مسؤولیتهایش بپردازد، باید از پروردگارش طلب یاری کند تا کارهایش را به نتیجه برساند. دعا و راز و نیاز با خدا یکی از راهکارهایی است که انسان مؤمن از رهگذر آن میتواند گامهای بلندی در زمینه تزکیه بردارد. دعاهای مأثور قرآن و سنت، کاملترین شکل نیایش هستند و خواندن آنها همراه با تدبر، نقش بسزایی در پالایش روح و روان دارد. چند دعای مأثور:
الف: اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِي تَقْوَاهَا وَزَكِّهَا أنتَ خَيْرُ مَنْ زَكَّاهَا أنتَ وَلِيُّهَا وَمَوْلاها.
ب- «اللّهُمَّ لا تَکلنی إلی نَفسی طَرفَةَ عَینٍ أبَداً»
ج- اللَّهُمَّ أَلْهِمْنِي رُشْدِي، وَأَعِذْنِي مِنْ شَرِّ نَفْسِی.
رابطهی تزکیهی نفس با دعوت الی الله چیست؟
همچنان که گفتیم تزکیه راه رسیدن به فلاح و رستگاری و نیل به رضا و رضوان الهی است. پیامبران در رأس تمام کسانی هستند که در این مسیر راهنمای انسانها بودهاند؛ چراکه بی مزد و بدون توقع، تمام تلاش خود را مبذول داشتهاند که انسانها را در مسیر تزکیه قرار دهند. پس از پیامبران، دعوتگران مخلصی از سر دلسوزی آستین همت بالا میزنند و ادامه دهنده کاروان دعوت به سوی خدا هستند و این مسؤولیت خطیر را به دوش میکشند و مردم را به سوی آزادی، بندگی، عدالت و پایبندی به ارزشهای انسانی ودوری جستن از رذایل و ضد ارزشها دعوت میکنند. لذا دعوت الی الله هم برای دعوتگران و هم برای مدعوین بسیار خطیر و سرنوشتساز است و به همین خاطر خداوند متعال فعالان این عرصه را در زمره کسانی قرار داده است که به رستگاری ابدی نائل میشوند؛ آنجا که میفرماید: (وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
باید از میان شما گروهی باشند که [ تربیت لازم را ببینند و قرآن و سنّت و احکام شریعت را بیاموزند و مردمان را] دعوت به نیکی کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمایند، و آنان خود رستگارند. (آل عمران/ ١٠٤). اوج دلسوزی و دگرخواهی در این است که انسان برای خوشبختی دیگران هزینه کند و هیچگونه چشمداشتی نداشته باشد. این اقدام نشان دهنده اخلاص و خدایی شدن دعوتگران است و نزد خداوند از ارزش والایی برخوردار میباشد. دعوت الی الله یعنی دعوت به سوی برنامهای که سراسر نور و رحمت و صلح و آشتی با خود، خدا و خلق میباشد و استوارترین راه هدایت است.( إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا) این قرآن [ مردمان را ] به راهی رهنمود میکند که مستقیمترین راهها [ برای رسیدن به سعادت دنیا و آخرت] است، و به مؤمنانی که [برابر دستورات آن] کارهای شایسته و پسندیده میکنند، مژده میدهد که برای آنان [در سرای دیگر] پاداش بزرگی است.( اسراء/٩)
نقش الگوی عملی در تزکیهی نفس را توضیح دهید.
از همان اوان کودکی، انسان به تقلید از الگوهایی میپردازد که با آنها در ارتباط است. این الگوپذیری باعث شده است که رفتارهای خوب و بد او شکل بگیرد. یکی از بزرگان میفرماید: مردم در تمام جوامع سه دسته هستند: اقلیت مُصلح، اقلیت مُفسد و اکثریت تابع. بنابراین در امر تزکیه باید مصلحان و الگوهای عملی وجود داشته باشند تا مردم آنها را الگوی خود قرار دهند. تا زمانی که انسان به ثبات قدم میرسد، ناگزیر باید افراد دیگری الگوی او باشند. همدمی با الگوهایی که در قید حیات هستند و انسان میتواند با آنها همنشینی کند، تأثیر به سزایی در تزکیه انسان دارد. اما هستند کسانی که به دیدار حق شتافت اند ولی آثار ماندگار شان در میان ماست و میتوانیم از آنها استفاده شایان ببریم. البته خداوند متعال بزرگترین الگو را پیامبر اکرم معرفی میکند:( لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا)سرمشق و الگوی زیبائی در [ شیوهی پندار و گفتار و کردار] پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که [دارای سه ویژگی باشند:] امید به خدا داشته، و جویای قیامت باشند، و خدای را بسیار یاد کنند.( احزاب / ٢١) الگو قرار دادن پیامبر از این حیث حائز اهمیت است که ایشان یک قران زنده بودند که در میان مردم راه میرفتند. لذا اگر کسی بخواهد یک شخصیت قرآنی و مُزکّی داشته باشد باید او را الگوی عملی خویش قرار دهد. سعدی- علیه الرحمە- میفرماید:
کسانی کز این راه برگشتهاند
برفتند بسیار و سرگشتهاند
خلاف پیمبر کسی ره گزید
که هرگز به منزل نخواهد رسید
محال است سعدی که راه صفا
توان رفت جز بر پی مصطفی
نقش تصوف و احسان را در تزکیهی نفس بیان کنید. آیا بدون راهبر و استاد یا مربی مزکا میتوان به تزکیه رسید؟ مربی و مزکّی باید چه ویژگیهایی داشتە باشد؟
مکتبهای عرفان و تصوف اصیل نقش به سزایی در نشر پیام دین و ارشاد مردم ایفا کردهاند. بزرگان این مکاتب، آثار ماندگاری برجای گذاشتهاند که هنوز آبشخور بسیاری از عالمان و مربیان است. نقش و تأثیر این آثار انکارناپذیر است. تأثیر کتابهایی همچون احیاء العلوم امام محمد غزالی و مدارج السالکین امام ابن القیم و سایر کتابهایی که در این زمینه تألیف شده است، همچنان پابرجاست تا جایی که گفتهاند: «من لم یقرأ الإحیاء فلیس من الأحیاء» کسی که احیاء العلوم را نخوانده باشد در زمره زندگان نیست! البته بنده با برخی از دیدگاههای این مکاتب که به انزوا کشاندن متربیان از صحنه زندگی میانجامد موافق نیستم. مسیر تزکیه بسیار پر پیچ و خم است و بسان هر فعالیت دیگری نیازمند مربیان و متخصصانی است که خود بخشهای زیادی از این مسیر را طی کردهاند. در امور مادی و دنیوی همگی ما نیازمند استفاده از متخصصان حوزههای مختلف زندگی هستیم. حال که بخش اعظم تزکیه با روح و روان انسان سر و کار دارد، چگونه میتوان بدون راهنما و استادی کارکشته و نکتهسنج در این عرصه به موفقیت دست یافت.
به باور من مربی و مزکی باید دارای ویژگیهای زیر باشد: بینش و منش قرآنی داشته باشد، بتواند نقش الگویی را برای متربیان ایفا کند، از تمام علوم مربوط به حوزه انسانشناسی مانند روانشناسی و جامعهشناسی و.. در حد نیاز کسب آگاهی کند، بر اساس نیازسنجی متربیان سخن بگوید، درک درستی از عصر و زمانه خویش داشته باشد، عملگرایی را بر آرمانگرایی ترجیح دهد، با تسلط بر علوم دینی و تجربی -در حد نیاز- به سؤالات و دغدغههای متربیان پاسخهای قانع کننده بدهد و از باب دلسوزی و عشق و محبت راه رسیدن به دلها را جستجو کند.
چنانچه از قرآن به نظر میرسد، غایت نهایی دعوت الی الله رسیدن به «تزکیه» است که رسیدن به آن شرط فلاح است، آیا تزکیهی انسانها و تربیت آنان، هدف اصلّی دعوت اسلامی است؟ اگر چنین است این جماعتهای اسلامی بالاخص بیداری اسلامی و مدرسهی وسطیت تا چه حدّ، در این راستا موفق بودەاند؟
مأموریت تمام پیامبران در دعوت مردم به شناخت ربوبیت و الوهیت خداوند و فرمانبرداری بدون چون و چرا از دستورات الهی(عبودیت) خلاصه شده است. اما خود عبوديت یک «هدف متوسط» است؛ چرا که اعمال ظاهری و باطنی انسان در این دنیا صورت میبندد و نتیجه نهایی آن در جهانی دیگر رقم میخورد. پس نمیتوان تزکیه را غایت نهایی دعوت الی الله تلقی کرد. «غایت نهایی»، رسیدن به خوشبختی ابدی و رضا و رضوان و ملاقات با پروردگار جهانیان است که از رهگذر تزکیه و بندگی تحقق مییابد.. به نظر من جماعتهای اسلامی در این زمینه با وجود فشارها و چالشهای فرارو در جهان اسلام، نقش مثبتی ایفا کردهاند. در این میان مدرسه وسطیت نقش چشمگیرتری دارد و با نگاهی منصفانه به فعالیت آن در کشورهای مختلف پی میبریم که تا چه حد در تربیت جامعه مؤثر بوده است. البته بدون آمار و ارقام مشخص و دقیق نمی توان به درصد موفقیت آن اشاره کرد، اما در جوامعی که استعمار خارجی، نبود آزادیهای مدنی و جهل و فقر بر آنها سایه افکنده است و فعالیت احزاب با موانع جدی همراه است و فعالان عرصه دعوت با کمبود امکانات و چالشهای متعددی دست و پنجه نرم میکنند، نمیتوان در این بستر نامناسب انتظار نتایج موفقیتآمیز داشت. ولی با وجود تمام مشکلات فوق در سایه دعوت اسلامی، مردان و زنان فرهیختهای پا به عرصه وجود گذاشتهاند و در دانشگاهها، مدارس، مؤسسات مدنی و... افراد صالح و شایستهای در امانت، خدمت به مردم و پایبندی به ارزشهای ایمانی و انسانی زبانزد خاص و عام هستند و با تسامح و مدارا با مخالفان خود تعامل میکنند و اگر بستر بروز و ظهور فعالیت بیشتر برای آنها فراهم شود در همه عرصهها آماده انجام وظیفه هستند.
پارەای از جماعتهای اسلامی بر این باورند که در مرحلەی مکی یا جامعهی شبه جاهلی- اسلامی باید بدون ورود به کنشگری اجتماعی و سیاسی تنها به دعوت فردی و تزکیەی نفس مشغول بود، آیا چنین مدعایی میتواند واقعبینانە باشد و اصولا تزکیه حد یقفی دارد و میتوان گفت در فلان زمان فرد به تزکیه رسیدە و صلاحیت ورود به اجتماع را دارد؟
بنده با کاربرد اصطلاح جامعهی شبه جاهلی - اسلامی موافق نیستم. اساساً دعوت پیامبر اسلام هم اینگونه نبود. در دوران مکی، آیات قرآن بیشتر بر پالایش باور و اعتقاد مردم تاکید داشت؛ اما در بسیاری از سورهها از جمله سوره بلد، قلم، معارج، ماعون، انسان، فرقان و ... که همگی سورههای مکی هستند، مردم را به کنشگری اجتماعی و سیاسی دعوت میکنند. دعوت پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم- دعوت قرنطینهای نبود و لذا نباید برداشتهای نادرستی از آن بشود.
اگر پیامبر و مؤمنان به «قیام اللیل» فرمان داده شده بودند (يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ. قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا. نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا . أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا)
ای جامه به خود پیچیده! شب را جز اندکی برخیز. نیمی از شب، یا کمی از نیمه بکاه [ تا به یک سوم شب میرسد] یا بر نیمهی آن بیفزا [ تا به دو سوم شب میرسد ] و قرآن را با تأمل و درنگ بخوان .( مزمل/١-٤) در کنار آن به «قیام النهار» و حضور و فعالیت در متن جامعه نیز دعوت شده بودند(يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ .قُمْ فَأَنْذِرْ . وَرَبَّكَ فَكَبِّرْ. وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ. وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ. وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ. وَلِرَبِّكَ فَاصْبِرْ)
ای جامه بر سر کشیده [ و در بستر خواب آرمیده!]. برخیز و [مردمان را از عذاب یزدان] بترسان! و تنها پروردگار خود را به بزرگی و کبریائی بستای [ و تنها او را بزرگ بشمار]. و جامهی خویش را پاکیزه دار [ و خویشتن را از آلودگیها پاک گردان]. و از چیزهای کثیف و پلید دوری کن. بذل و بخشش برای این مکن که افزونطلبی کنی. [ بلکه برای رضای خدا احسان و صدقه و بذل و بخشش کن]. و برای [خوشنودی و محض رضای] پروردگارت شکیبائی کن.( مدثر/١-٧).
در هر دورهای از مراحل دعوت باید کنشگری اجتماعی بخشی از دعوت به سوی خدا باشد و بدون آن هیچ فردی در خلأ و فضای قرنطینهای تربیت نمی شود. لذا تزکیه حد یقفی ندارد که با رسیدن فرد به آن نقطه، وی را وارد اجتماع کنیم. البته برای ملکه شدن بعضی عادتها و خصال نیکو در انسان نمیتوان تأثیر دورههای تربیتی و مراحل خودسازی را انکار کرد. این دورهها در تقویت و توسعهی شخصیت آدمی بسیار مؤثّر هستند؛ اما سالیان دراز به بهانه خودسازی و تزکیه، کناره گیری کردن از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی، خلاف دعوت پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم - است و نتیجهای جز انزوا و جا ماندن ندارد. در پایان یادآور میشوم که برترین الگوی ما در این زمینه برای تمام زمانها و مکانها، شخص پیامبر -صلّی الله علیه وسلّم-است که همراه یاران فداکارش در همان سپیدهدم طلوع خورشید اسلام، علی رغم مخالفتهای اطرافیان و تحمل سختیهای راه دعوت، از پای ننشستند و در ادای مسؤولیت و دعوت مردم به پاکی و عدل و احسان و آراستن به فضایل و مبارزه با مظاهر شرک و رذایل کوتاهی نکردند. بنابراین تزکیه، پله پله تا ملاقات خدا ادامه دارد.
نظرات